- بی کله (کُ لَهْ)
مخفف بی کلاه.
معنی بی کله - جستجوی لغت در جدول جو
- بی کله (کَلْ لَ / لِ)
بدون کله. بدون سر. رجوع به کله شود.
- بی کله
بی پروا، بی ملاحظه، بی احتیاط
متضاد: ملاحظه کار، محتاط، سبک عقل، بی عقل، سبک مغز، دیوانه
متضاد: ملاحظه کار، محتاط، سبک عقل، بی عقل، سبک مغز، دیوانه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(شَ لَ / لِ)
لغت نامه دهخدا
مرکّب از: بی + شکله، غیرمشکول. که زبر و زیر ندارد. که اعراب ندارد. کلماتی که حرکات زبر و زیر و پیش بر آنها نوشته نشده است
(کُ)
لغت نامه دهخدا
مرکّب از: بی + کلاه، سربرهنه. که کلاه بسر ندارد، معصوم. بری.
- بی گنه آزار، مخفف بی گناه آزار:
که ملک و دولت ضحاک بی گنه آزار
نماند و تا بقیامت بر او بماند رقم.
سعدی
- بی گنه آزار، مخفف بی گناه آزار:
که ملک و دولت ضحاک بی گنه آزار
نماند و تا بقیامت بر او بماند رقم.
سعدی
خوار بی ارج زر و سیمی که بر روی آن نقشی حک نکرده باشند، بی قدر بی اعتبار بی شا ن و شوکت (شخص)، بی طراوت بی نمود (شی)
Bland, Corny, Distasteful, Insipid, Blandly, Tasteless, Tastelessly
آدم با شعور و خوش فکر
بچه ی خوک، کنده های کوتاه که برای تهیه ی تخته مورد استفاده قرار گیرد
آدم سرکش
اولین شالی درو شده برای چیدن در (کومه) ، نوعی چیدن پشته های
سربرهنه
توخالی، پوک
از روستاهای بندپی بابل
از روستاهای بیرون بشم نوشهر، نام روستایی در تنکابن
محل رویش درختان انجیلی
безвкусный , безвкусно , банальный , неприятный , пресный , безвкусный , безвкусно
